» درد دل خودمانی و درمان


درد دل خودمانی و درمان



 

 

سه ماهی میشه کارخونه تعطیل و شش ماه هم هست 


که حقوقهای عقب افتاده اشو بهش ندادن/



همیشه فقط با من درد دل میکند  منم در توانم کمکش میکنم


خوب همسایه هست  بگردنمون حق داره


باید دست همو بگیریم تو این دنیای زیبای


خداوندی با انسانهای نا نجیب  و حرام خوارو ظالم/



ساعت 2/5 شب بود  زنگ زدند / همسرم نگران شد گفت


نکنه برای بچه ها اتفاقی افتاده، ایفونمون



تصویریه نگاه کردم دیدم اقا محمده / رفتم درو باز کردم


سلام داد  گفتم چیزی شده گفت  پسرم بد جوری



دل درد گرفته  داره میمیره / برگشتم لباس پوشیدم


رفتم دیدم بچه بد جوری درد میکشه گفت ببریم دکتر



پرسیدم تا بحال همچی دردی داشته گفتند نه اولین


  دفعه است  سنگ کلیه داشت

 


 

درد

 

 

 

  برگشتم خونه خدا را شکر لیمو تو خونه بود فوری


چهارتا لیمو را ابشو گرفتم


ریختم تو یک لیوان ابگرم بردم دادم خورد بعد چند


دقیقه اروم شد


 


لیمو

 


گفتم خونه کرفس دارین گفتن نه /


برگشتم خونه همسرم کرفس اورد  تازه هم بود



ابشو گرفتم کمی هم دارچین زدم بهش  بردم دادم خورد 


خدا را شکر   دردش اروم شد



 

کرفس

 

 

 

هم سنگهاش دفع شدالان هم هم خودش هم پسرش


هرروز میان تشکر میکنن



خوب اگر من همسایه  ادم خودشیفته و بد عنق بودم


این کارگر بیکار شده نصف شبی


باید  کلی خرج  تاکسی تلفنی و بیمارستان خصوصی


و دوا  و درمان بچه اش میکرد که نداشت



بیاد مصیبت فرزند فاطمه ی پهلو شکسته افتام  ،


در میان جنگ در مقابل یزیدیان خونخوار و


عاشقان قدرت و زر و زور با صدای بلند گفت 


ایا در میان شما ازاد مردی پیدا میشود ازکسی


صدایی نشنید جز یاران با وفای خودش منم میگم ایا


در این مملکت  ازاد مردی پیدا میشود بداد


این مردم بدبخت برسدو مشکلاتشونو حل کند/ مشکلاتی که



خود همین اقایون باعث بوجود امدنش شدن /


اما صدایی نمیشنوم



پس توکلتو الی الله و هو حصبه



توکل میکنیم بخدای منان که بهترین متوکل است


برای ما بندگان ناسپاسش

 

 

 


فرم ارسال نظر





  برترین وکیل   |   وکیل در شیراز  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله